متعصبهاى داعشى از این میترسند که کشته شدن به دست یک زن، آنان را از ۷۲ حورالعین بهشتى محروم سازد. این در حالى است که امامان جماعت گروههاى تندرو از شعارهایى چون ۷۲ حورالعین بهشتى به عنوان ابزارهایى براى عضوگیرى استفاده میکنند. از سوى دیگر دفاع یگان نظامی متشکل از ۷ هزار زن کرد، بازدارندهی اصلى ورود داعش به شهر کوبانى سوریه است. هرچند پیش از این هم زنان جزو نیروهاى پیشمرگ در اقلیم کردستان بوده و در مناطق کردنشین سوریه هم واحدهاى نظامی ویژهی زنان تشکیل شده است، اما در حال حاضر زنان بیشترى براى حضور در جبههها داوطلب شدهاند. این در حالى است که اگر یکى از این زنان به دست داعش اسیر شود به شکل وحشیانهاى شکنجه و کشته میشود، به همین دلیل اغلب زنان کرد تا آخرین نفس و آخرین تیرى که در ترکش دارند مقاومت میکنند تا مبادا اسیر داعش شوند. آنان آخرین گلولهها را در سلاحهاى خود نگه میدارند تا در صورتى که داعش وارد شهر شود مانند جیلان اوزآل، دختر مبارز ١٩ ساله کرد، با آخرین گلوله، مانع اسیر شدن خود به دست داعش شوند و بدین ترتیب مرگ شجاعانه را بر اسارت ترجیح میدهند.
نکتهی قابل توجه در این وضعیت، تقابل این دو ترس است؛ یکى ترس داعش از کشته شدن به دست زنان و دیگرى ترس زنان از اسیر شدن توسط داعش.
بسیارى از نظریهپردازانى چون؛ جان برودس واتسون و پل اکمن، ترس را یکى از چند احساس بنیادین و فطرى دانستهاند و تأکید دارند که ترس از ساز و کارهاى بقاست و معمولاً در پاسخ به یک محرک منفى خاص ایجاد میشود. پل فولکیه فیلسوف و متفکر فرانسوى، منشأ ترس را دو عامل ناآگاهى و ناتوانى (روحى) میداند و تأکید میکند که شاید مهمترین عامل ترس بشر همان ناآگاهى است.
نیل اسملسر در مورد جنبشهاى اجتماعى بیان میکند، که جنبشها یا مبتنى بر هنجارها هستند و یا مبتنى بر ارزشها. بر همین اساس جنبشهاى بنیادگراى دینى از جنس جنبشهایى هستند که در آنها ارزشها (به ویژه ارزشهاى دینى) هستهی اصلى جنبش را تشکیل میدهند و این ارزشها که به شکل ایدئولوژى ابزارى بروز پیدا میکنند صرفاً جهت جنبش را نشان نمیدهند بلکه فلسفهی وجودى جنبش را معنا میبخشند. تقریباً همهی این جنبشهاى بنیادگرا در دورهی زمانى خاص و در مکانى مشخص بروز پیدا میکنند و هر کدام از آنها به سلسله وقایع تاریخى ماقبل خود وابستهاند. فلسفهی وجودى این جنبشها متکى بر تفسیر خاصى از متون دینى است که به شکل ایدئولوژى بروز مییابد، اما بقاى آنها کاملاً توجیه سیاسى دارد. شاید بتوان عناصر ایدئولوژیک این گروههاى تندرو را در این پنج محور خلاصه کرد: تکفیر دیگران، عدم پذیرش هنجارها و نظم سیاسى جهانى، عدم پذیرش قواعد جهاد (جهاد تدافعى، که بیشتر عالمان دینى بر اساس منع خشونت و عدم کشتار غیرنظامیان جایز شمردهاند)، جایز دانستن خودکشى و عملیات انتحارى، جایز شمردن تروریسم براى برقرارى جامعهی عارى از فساد (بر مبناى تعریف خاص آنان از شریعت و جامعهی اسلامى).
با توجه به توضیحات داده شده عناصر این ایدئولوژى بیشتر سیاسى هستند تا دینى و هر نوع بنیادگرایى دینى در واقع نوعى جنبش سیاسى، اجتماعى است که به زعم خود سعى در فساد زدایى و تغییر نظم اجتماعى دارد و چون از دیدگاه بنیادگرایانى مانند داعش، زنان در صورت تخلف از قوانین و برداشتهاى دینى آنان، اساساً منبع و نمود جامعهی فاسد هستند؛ یکى از موارد هدف در مبارزه مسلحانه به شمار خواهند رفت.
همچنین به دلیل ساختار اقتدارگرا و خشونتطلب این گروهها، زنان در دایرهی قدرت جایى نخواهند داشت و به همین دلیل کشته شدن به دست یک زن موجب اختلال در اقتدار پیشساختهی آنان و در اصل منجر به فقدان اقتدار خواهد شد. با توجه به این تعاریف و توصیفات، شاید بتوان به صراحت ریشهی ترس داعشىها از کشته شدن به دست زنان را یک ترس ایدئولوژیک و برگرفته از عدم شناخت صحیح آنان از دین دانست، چرا که رهبران این گروههاى تندرو با تفسیرهاى منحصر به فرد خود از متون دینى، برگزیدهاى از دین را انتخاب میکنند و به نام خدا میجنگند. و شاید باز هم بتوان بر اساس نظریهی فولکیه، منشأ این ترس را همان ناآگاهى دانست. این در حالى است که ترس زنان کرد از اسارت به دست داعشىها بر اساس واقعیتهاى شکل گرفته در این وضعیت جنگى به وجود آمده است. خشونت جنسیتى و جنسى مانند؛ وضع قوانین غیر انسانى در مورد زنان، به فروش رساندن آنان، شکنجه، قربانى تجارت انسان شدن، بردگى و تجاوز جنسى، ازدواج اجبارى، باردارى اجبارى، مورد هدف سلاح قرار گرفتن، شاهد مرگ عزیزان بودن و یا دیدن خشونتورزى با خویشان از جمله ریشههاى ترس زنان از این گروههاى تندرو است. شاید به همین دلیل است که زنان کرد ترجیح میدهند با شلیک آخرین گلوله به خود، مانع اسیر شدن به دست داعشىها شوند.
هرچند زنان در این کارزار جنگى ثابت کردند که صرفاً قربانى جنگ مسلحانه نیستند، بلکه به عنوان کنشگرى فعال، دست به انتخاب میزنند و در واکنش به وضعیت نامطلوب ایجاد شده به طور جمعى در مبارزه با خشونت، نابرابرى و اشغال متشکل میشوند و تا پاى جان مقاومت میکنند، اما این وضعیت، خود زنگ خطرى است براى دوستداران صلح، آزادى، برابرى و عدالت، که جامعهی انسانى بیشتر از گذشته نیازمند کنشگرى فعال، هماهنگ و هدفمند است.
-------------
* متن سخنرانی نویسنده، در نشست تخصّصیِ «ظرفیتهای اجتماعی زنان در تاریخ و فرهنگ ایران» در سمينارِ «به پاس مقاومت زنان کرد در برابر سلفیان تندرو»، که روز سهشنبه ۱۱ آذرماه ۱۳۹۳ از ساعت ۱۴ الی ۱۷ در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
نظرات
مخاطب
16 آذر 1393 - 10:19خانم پیرانی کل نیروهای یپگ که در کوبانی در حال مبارزه هستند با زن و مرد 1500 نفر هستند. لطف میکنید بفرمایید شما این 7000 نفر مبارز زن را از چه منبعی گرفتهاید؟ ضمن اینکه بنده معتقدم آن 200 هزار نفری که به ترکیه گریختهاند حداقل چند هزار نفر مرد جوان مناسب مبارزه در بینشان بود که در کوبانی بمانند و به جای این زنان مبارزه کنند. با احترام http://www.irinn.ir/news/74166/%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%DB%B8%DB%B0-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%B9%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A8-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4
سلام خانم پيراني ضمن تشكر از دفاع تان از جامعه زنان ، شما بر چه مبنايي خودكشي اين زنان را مرگ شجاعانه مى ناميد در صورتي كه چنين زنان مبارزى حتى در زمان اسارت نيز مى توانند شجاعانه مقاومت كنند و خود را به كشتن ندهند!
خیرخواه
17 آذر 1393 - 06:53با سلام ضمن اين كه خلق و خوي عناصر دولت اسلامی (از نامی که خود انتخاب کرده اند نه لقبی که ما آنها داده ایم استفاده میکنم) و تفسیر آنان از متون دینی تقریبا برای اکثر علما غیر قابل قبول است اما حقیقتا بنده تلاش میکنم با احتیاط در این مورد حکم صادر کنم؛ دلایل زیادی برای خودم دارم و گذشته از بحث محتوایی، یکی از مهمترین دلایل بنده به قول عرب ها "تکالب الأعداء" یا هم دستی همه دشمنان (و لو دشمنان به ظاهر دیرینه ای که امروز در این دشمن جدید عهد دوستی بسته اند) علیه این سازمان است. آیا امروز هم کسی می تواند ادعا کند که دولت اسلامی مترسک آمریکا یا ایران برای ارائه چهره وحشتناک از اسلام است؟ به کار بردن الفاظ ناشایست در حق مسلمان (البته نه در نوشته خانم پیرانی) توسط یک مسلمان خلاف شیوه اسلام است دوست دارم همان تعبیری را که علی درباره خوارج به کار می برد امروز درباره دولت اسلامی به کار ببرم: "اخواننا بغوا علینا" برادران ما هستند که علیه ما شوریده اند. متأستفانه دینداران کرد هم در این صحنه نتوانستند از محور عدالت خارج نشوند و بارها و بارها شاهد بوده ایم که عصبیت قومی شان بر عصبیت دینی چربیده است! حال چه رسد به سکولارها و لائیک ها کُرد. حالا می توانم دغدغه لائیک های ترکیه و حتی اسلام گرایان تابع فتح الله گلن را در تأمل بیشتر با مقوله به اصطلاح "خودمانی شدن با کُردها" بهتر درک کنم...
دیاکو
24 آذر 1393 - 12:12دوستی که خانم پیرانی را نقد کردی....چقدر با اعتماد بنفس حرف می زنید انگار که در قلب کوبانی هستنید..دوست عزیز من در دهوک هستم نزدیک کوبانی...واقعیاتی که خانم پیرانی بیان کردند وجود دارد...اگر این زنان مبارز نبودند داعش تمام شهر را گرفته بود در خصوص آمار هم باید به شما بگویم که از 7000 نفر هم بیشتر هستند جمعیت شهر کوبانی شهری بزرگ با جمعتی بیش از دویست هزار نفر است....ضمننا این را هم به شما بگویم مردم کوبانی بیشتر از نود درصد مسلمان و شافعی مذهب هستند ...در پایان از خانم پیرانی به دلیل نوشتن این مطلب زیبا نهایت تشکر را دارم....درود بر شما که اینگونه از ملت زنان مظلوم کوبانی نوشتید